در خبرها خواندم محمد رضا شجريان دارد با دستگاه مصنوعي در بيمارستان تنفس مي کند. احتمالا ايشان دارد آخرين مراحل حيات را طي مي کند. از بين خوانندگان موسيقي ايراني من او را بيشتر از همه دوست دارم. کاري به سياست و اين حرف ها ندارم. در سياست آدم ناپخته اي بود شايد اما در موسيقي ايراني استادي تمام و کمال. فکر کنم او آخرين استاد موسيقي سنتي ايران باشد و با رفتن او تقريبا نسل موسيقي اصيل سنتي منقرض خواهد شد. کمااينکه بعد از شاملو نسل شعر نو منقرض شد با همه کوتاهي عمر.
اکنون در سرزميني زندگي مي کنيم که خبري از شعر و موسيقي در آن نيست.
بلبلان پنهان شدند و تن زدند
چونکه زاغان خيمه در گلشن زدند
در سرزميني که باغ هاي سوخته و عطشناکش جولانگاه زاغ و کلاغ و کفتار شده است زندگي کردن بي معني است. سفر به خير آواز خوان.
به کجا چنين شتابان ؟
گون از نسيم پرسيد
دل من گرفته زينجا
هوس سفر نداري
ز غبار اين بيابان ؟
همه آرزويم اما
چه کنم که بسته پايم
به کجا چنين شتابان ؟
به هر آن کجا که باشد به جز اين سرا سرايم
سفرت به خير ! اما تو و دوستي خدا را
چو از اين کوير وحشت به سلامتي گذشتي
به شکوفه ها به باران
برسان سلام ما را.
درباره این سایت