1- واقعا روحاني انسان عجيبي است.
2- اگر خيلي با انصاف باشيم؛ مي توان گفت يک ترسو و اگر کمي بي انصاف يک آدم فروش.
3- چرا روحاني ترسو است؟ براي اينکه براي حفظ و بقاء خودش و ترس از گرگان رو به رو، تن به هر ذلتي مي دهد. رمز بقايش را در ترسيدن و تسليم شدن يافته، که البته اشتباه محض است.
4- اما چرا آدم فروش است؟ براي اينکه حاضر ميشود در مقاطعي ملت را به رانتخواران قدرت-همان گرگان رو به رو يا پشت سر- بفروشد. آدم فروشي در مقياس يک ملت.
5- بنزين گران شد. اما اين فقط گران شدن بنزين نبود. در عين حال همه کالاهاي ديگر هم که در شبکه قيمت گذاري متصل به بنزين هستند-و چه چيزي نيست؟- گران خواهند شد. و نه تنها کالاها که از فردا گداي سر کوچه هم، خدمات خود را گران خواهد کرد.
6- بنزين گران شد و متاسفانه بعد از آن خيلي چيزها ارزان خواهد شد؛ مثل انسانيت، معرفت، نوع دوستي، کمک به هموطن و ، ناموس؛ که اصولا قيمتش در ايران به دليل فقر عمومي نسبت به نرخ جهاني بالا نيست
7- در اينکه روحاني ظالم است که شکي نيست، انساني که در طيفي ميان ترس و آدم فروشي زندگي مي کند، خواه ناخواه ظلم خواهد کرد و هر چه قدرتش بيشتر ظلمش افزونتر. ولي روحاني آدم هم هست؛ مثل خود ما. مگر ما ظلم نمي کنيم؟ من يکي که بسيار
8- ما هم مردمي هستيم که يا ترسوييم و يا آدم فروشي مي کنيم. او هم يکي از ماست، او هم يکي از ماست، او هم يکي از ماست.
9- ولي اينها نفي نمي کند وحدان بيدار بعضي از ماها را. بعضي از ما نمي خواهند بترسند و نمي خواهند هم نوع خود را بفروشند. تعدادشان کم است ولي هستند. در ظلمات اين آبادي و اين وطن، اينها چراغ به دستان وجدانند، تا راه را به گمشده ها نشان بدهند.تا صبح شود و سپيده سر بزند.
10- تا گرگان، روحاني و جسماني، از سامان آدميان بگريزند.
درباره این سایت